آنچه بازی کردیم | Eurogamer.net
12 مه 2023
سلام! به ویژگی معمولی ما خوش آمدید، جایی که کمی در مورد برخی از بازی هایی که در چند روز گذشته انجام داده ایم، می نویسیم. این بار: یادداشت ها، D&D و جعبه های کلاه.
اگر علاقه مند به بررسی برخی از نسخه های قبلی What We’ve Been Playing هستید، آرشیو ما اینجا است.
تونیک، PS5
نمیدانم، حدس میزنم تونیک زمانی یک اکشن ماجراجویی خوب بود؟ اما حسی شبیه به سنین قبل است. حالا من تسلیم شدم حالا من برده کتابچه راهنما هستم که در گردابی از حاشیه نویسی ها و حاشیه های غیرقابل درک گم شده ام.
من به سختی کنترلر را برای ساعت ها، اگر نه روزها، لمس کرده ام. اپلیکیشن یادداشتبرداری ناکارآمد من مدتهاست که رها شده است، و من اکنون در پتویی از کاغذهای تکهای پیچیده شدهام، که هر کدام با خطخراش خشمگین یک مرد تسخیر شده مزین شده است. تسخیر شده توسط صورت های فلکی ستاره ای، در شبکه ای نامرئی از ارتباطات گرفتار شده ام و از خواسته های ضمنی این ترجمه های مقدماتی می ترسم.
من حتی زمان زیادی را صرف کردهام و وارونه از مبل خودم آویزان شدهام تا نگاهی تازه به چیزها بیندازم، و این گواهی است برای Tunic – یا بهتر است بگوییم، دیگر تونیک – عالی که به خوبی کار کرد. اکنون این احتمال وجود دارد که خودم را برای همیشه در صفحات دفترچه راهنما گم کنم، اما اگر به همین منوال ادامه یابد – آیا در دریایی از اسرار گم شدهام، درگیر وعدههای شگفتانگیز کتابهای راهنمای بازیهای گذشته بیشمار محقق میشوند – پس همینطور باشد.
مت ولز
سیاه چال ها و اژدها، وحشی فراتر از نور جادوگر
آخر هفته گذشته به مدت هشت ساعت متوالی D&D بازی کردم. این یک راه خوب برای شروع یک کمپین جدید با یک گروه جدید بود، و من به خودم افتخار می کنم که این کار را انجام دادم – به خصوص از زمانی که بوکسور خرگوش لخت من تامپر (نام خوب، نه؟) تاج پادشاهی Witchlight را به دست آورد. کارناوال. نه برای ضربه زدن به مردم، باید اضافه کنم، اما به طور کلی برای کمک به حل برخی از مشکلات اطراف کارناوال. اوه، و شاید برای یک جهش مرگبار از یک تخته بلند به یک گودال کوچک آب در زیر زمین، از طریق جریانی از چاقوهایی که به طرف دوستی که به یک تخته چرخان متصل شده است پرتاب می شود. و به صراحت بگویم، زمانی که گستاخانه این کار را انجام دادم در سطح یک بودم و چیزی در جعبه ابزارم نداشتم که نتیجه غیر کشنده را تضمین کند. من و دهن احمقم
اما در ابتدای کمپین The Wild Beyond the Witchlight، این قسمت در مورد ضربه نخوردن مردم بود که واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد، زیرا این یک صورت فلکی نیست که اغلب در بازی یا حتی در یک بازی ویدیویی RPG ببینید. شما می دانید که معمولاً چگونه پیش می رود: دوستان خود را ملاقات کنید، تلاش کنید، مبارزه کنید. اما دعوا در اینجا صورت نگرفت. و با این حال هنوز گیم پلی زیادی وجود داشت.
گیم پلی در D&D دقیقا چیست؟ این تعامل مکانیکی در تنظیمات تخیلی است، با چند تاس پرتاب برای افزودن هیجان تصادفی به نتایج. و در این کارناوال پر از جاذبه ها، فرصت های زیادی برای انجام این کار در جاذبه های مختلف وجود داشت که اساساً مانند مینی بازی ها رفتار می کردند. و در عین حال مینی بازی های کاملاً تخیلی – من نمی خواهم اگر آنها را بازی کنید آنها را خراب کنم، زیرا کشف آنها فقط سرگرم کننده است. با این حال، کافی است بگوییم که آنها همه راههایی را پیدا میکنند که شما را مجبور به انداختن تاس و رقابت مکرر کنند و سپس به شما جوایز شگفتانگیزی بدهند. و لحظه ای که متوجه این موضوع شوید، متوجه می شوید که می خواهید از هر جاذبه دیدن کنید (اما یک محدودیت زمانی وجود دارد که نمی توانید).
همراه با یک نشانگر شانس فراگیر Mardi Gras که به اقدامات شما گره خورده است، همه اینها به نظر می رسد که دارید چیزی شبیه یک بازی رومیزی یا یک بازی در یک بازی انجام می دهید. و این یکی از هیجانانگیزترین شروعهای هر ماجراجویی RPG بود که من تجربه کردم. تقریباً میتوانستم احساس کنم که طراحان از یک قالب، یک قالب بیرون میآیند و تجربه D&D را به چیز دیگری منتقل میکنند، و من کاملاً آن را دوست داشتم. یک شروع غیر منتظره و بسیار قوی!
برتی
جعبه کلاه آقای سان، سوئیچ
گاهی اوقات حقیقت بسیار ساده است. یک نفر هت باکس آقای سان را به من پیشنهاد داد و گفت که ترکیبی از Spelunky، XCOM و Metal Gear است. این به وضوح یکی از بهترین زمین های تمام دوران است، و درست است. جعبه کلاه آقای سان همه اینهاست و من آن را دوست دارم.
این اساساً یک پلتفرمر دو بعدی است که در آن شما را به یک سری سناریوهای طراحی شده رویه ای پرتاب می کنید که در آن باید یک هدف را بکشید، چیزی را نیشگون بگیرید یا همه را بکشید و بدون اینکه خودتان کشته شوید، خارج شوید. Spelunky در پلتفرمسازی و موارد رویهای و عواقب اقدامات وجود دارد، XCOM در نحوه ساختن آرام آرام پایگاه در خانه در بین ماموریتها وجود دارد، و Metal Gear در این واقعیت وجود دارد که مخفیانه از سطوح عبور میکنید و با استفاده از Fulton آیتمها را به خانه میفرستید. سیستم بازیابی چیز با بادکنک! عالی است.
این عناصر و متغیرها هستند که باعث می شوند برای من آواز بخوانند. کلاه اینجا چیز بزرگی است، بنابراین دیروز من با کلاهی که پر روی آن بود راه می رفتم و زمانی که شخصی سعی کرد روی من بپرد و من را ناک اوت کرد، تیراندازی شد. من کلاه هایی با میخ، کلاه هایی با دستکش بوکس و حتی کلاه های برجی را دیده ام که در اطراف شناور بودند.
آواتارهایی که در ماموریت ها بر عهده می گیرید دارای ویژگی های رویه ای هستند که آنها را متمایز می کند. آخرین مردی که داشتم از کشتن بداخلاق بود و همچنین چشمانش خشک بود، بنابراین مدام پلک میزد و مانع دید من از دنیا میشد. چیزهای خوب
جعبه کلاه آقای سان توسط کنی سان، طراح که مدتی دنبالش بودم، ساخته شد. این یک لذت است و اگر افراد بیشتری را برای کشف آثار دیگر او ترغیب کند، خوشحال خواهم شد.
کریس دونلان
تنظیمات کوکی را مدیریت کنید