بررسی بازی Mario vs. Donkey Kong – خداحافظی طولانی Switch به سبک خود ادامه دارد
سوئیچ اکنون با خیال راحت وارد دوران اقامت خود در وگاس شده است. در واقع، مطمئن باشید که با بهترین ضربه های خارج شده، برخی از برش های عمیق و B-side ها را ارائه می دهد. من برای آن هستم. بهعنوان دنبالهای برای بازسازی Super Mario RPG، در اینجا ماریو در مقابل خر کونگ، بازسازی ملایم یک افسونگر قدیمی Game Boy Advance است. چیز زیبایی است.
و همچنین جالب است. قابل تامل است. نه فقط به این دلیل که ماریو در گیجکنندهترین حالتش است، با هر چالش کوچک مانند معادل عجیب یک ماریو سودوکو یا یک بازی فکری روزنامه دیگر. این مرا به فکر وا می دارد زیرا یادآوری دیگری است که ماریو، در بین همه مردم، نوعی زبان است که گیمرهایی مانند من در چند دهه گذشته یاد گرفته اند.
همانطور که در مورد زبان، من هنوز دارم یاد میگیرم که بفهمم چه مقدار از دستور زبانی را که آگاهانه نمیدانستم درک میکنم. چیزی که من در چنین بازی ای تجربه می کنم مجموعه ای از کنش ها و واکنش هاست که از پیش بینی آنها متعجبم. یخ قطعا باعث می شود که من لغزش کنم. اما دقیقاً چه زمانی فهمیدم که نوع خاصی از بلوک به من امکان تله پورت میدهد در حالی که نوع دیگری از بلوک با چرخاندن سوئیچ ناپدید میشود؟ در جای دیگری، از بخش بسیار قدیمی مغزم، به نوعی این اطلاعات را ذخیره کردم که وقتی دو طناب را نگه میدارم سریعتر بالا میروم، اما وقتی فقط یکی را نگه میدارم سریعتر پایین میروم. این نوع تماس برگشتی؟ از مردی که مرتباً سگش را “سر سگ” صدا می کند زیرا نام دقیق او در حال حاضر نامشخص است؟ (این کریکت است – من همین الان بررسی کردم.)
به طور مناسب، Mario vs. Donkey Kong یک بازی است که پس از انتشار در GBA بازی کردم اما تقریباً به طور کامل آن را فراموش کردم. من آن را جایی در اتاق زیر شیروانی دارم، اما نه در مغزم. مهم نیست جدا از چند نکته که بعداً به آنها خواهیم پرداخت، این یک بازسازی خالص است، اگرچه در مورد من ممکن است یک بازی کاملاً جدید باشد.
در ظاهر، اینها چیزهای ساده ای هستند که به طور فزاینده ای با عوارض بازیگوشی آغشته می شوند. ماریو در جهانهای مضمون مختلف حرکت میکند و باید نسخههای کوچک ساعتی خود را، یکی در هر سطح، نجات دهد. این سطوح به دو نیمه تقسیم میشوند: نیمه اول شما را ملزم میکند که یک دستکش دوبعدی را حرکت دهید، یک کلید جمع کنید و آن را به یک در قفل شده برگردانید. در مرحله دوم، شما باید با یک پلتفرمر دوبعدی حرکت کنید و ماریو کوچک Clockwork را نجات دهید. پس از تکمیل یک کلاس جهانی از این موارد، دو سطح رئیس ویژه در دسترس شما هستند. اولین قدم این است که همه ماریوهای ساعت کاری خود را از طریق سطح به یک صندوقچه اسباب بازی هدایت کنید. در نبرد دوم، شما با Donkey Kong و هر ماریو ساعتی که با موفقیت نجات داده اید، مبارزه می کنید و آنها را به سمت سینه به عنوان نقاط سلامتی خود هدایت می کنید.
این یک الگوی عالی برای کارهایی است که نینتندو واقعاً به خوبی انجام میدهد: معرفی پیچیدگیها و ایدههایی که مرزهای همه چیزهایی را که آموختهاید جابجا میکند. در سطوح اول، گاهی اوقات گرفتن کلید قفل به اندازه کافی دشوار است، زیرا نمی توانید از کلید برای انجام پرش های پیچیده تر یا بالا رفتن از نردبان استفاده کنید. اما بعد از آن بازی دشمنانی با دمی که می توانید برای عبور از شکاف ها بگیرید – اگر آنها را در جای درست قرار دهید – و دشمنان دیگری که شاید بتوانید روی آنها بایستید تا از چاله های سنبله و همه این چیزها عبور کنید. وقتی کلید را زمین می گذارید، یک تایمر کلیک می کند و پانزده ثانیه به شما فرصت می دهد تا قبل از ناپدید شدن، دوباره آن را بردارید. آیا این پانزده ثانیه برای باز کردن مسیری به سمت در کافی است یا حداقل شما دو نفر را به در نزدیک کنید؟
لیزر، یخ، سکوهای متحرک، سوئیچ هایی که جهت سکوهای متحرک را تغییر می دهند و بلوک های رنگی مختلف که با لمس یک دکمه ظاهر می شوند و ناپدید می شوند را اضافه کنید. یک پیچ و تاب خوب به پرش ماریو اضافه کنید و سه ارتفاع ممکن را به شما می دهد. راه رفتن روی دستان خود را اضافه کنید!
در درک همه این چیزها حس خوبی از جزر و مد چالش وجود دارد. یافتن کلید قفل اغلب یک تلاش بسیار است (حداقل با استانداردهای ملایم بازی)، بنابراین قسمت بعدی سطح، جایی که تنها کاری که باید انجام دهید رسیدن به Clockwork Mario Mario است، اغلب مانند یک پاداش کوچک به نظر می رسد. به همین ترتیب، هدایت ماریوهای ساعتدار خود به جعبه اسباببازیهایشان به طرز شگفتآوری خستهکننده است – روی یک نقشه، اما اغلب از طریق مسیری متفاوت، زیرا نمیتوانند از نردبان بالا بروند یا پرشهای خاصی انجام دهند. در مقایسه، مبارزه با رئیس Donkey Kong که در ادامه می آید یک کاتارسیس خالص است.
به چیزهای جدید. شش جهان بازی اصلی اکنون به هشت جهان تبدیل شده اند، از جمله Merry Mini-Land و Slippery Summit. اولین مورد، پلتفرمهایی را معرفی میکند که باید روشن و خاموش شوند، و همچنین فنری که میتوانید برای پرشهای بزرگ با خود حمل کنید، و – به اعتقاد من – بلوک انتقال از راه دور. Slippery Summit دارای یخ و سرسره است، دو ایده که سطوح را به ماشینهای خودکار کوچک تبدیل میکند که باید با دقت و تخیل حرکت کنید. هر دو افزوده جدید عالی هستند، اما برای من همه چیز مربوط به شهر گرگ و میش است، دنیای بعدی که در نسخه اصلی وجود داشت. لیزرها، حامل ها، روبات ها و جاز شبانه در موسیقی متن. اوه، نینتندو.
چه چیز جدیدی است؟ گرافیک به روز شده است که در واقع برای من کمی شرم آور است. تنها چیزی که در مورد بازی اصلی به یاد میآورم این است که از این مدلهای سهبعدی براق و از پیش رندر شده استفاده میکرد که در صفحه GBA بسیار عجیب به نظر میرسیدند و همه چیز با Modern Mario استاندارد جایگزین شد. خوب است، اما من را به یاد TikToks می اندازد که به ما اطلاع می دهد که فناوری قبلاً شبیه پخش کننده های بسیار عجیب MiniDisc بود و اکنون مانند یک گلکسی ساکت و خوش ذوق سامسونگ به نظر می رسد. شرمنده شدن
در جاهای دیگر، یک حالت گاه به گاه جدید وجود دارد که محدودیت های زمانی را حذف می کند، پنج ضربه را قبل از پایان به شما می دهد و پرچم های ایست بازرسی را اضافه می کند. و یک حالت Co-op مبتنی بر کاناپه دو نفره وجود دارد که به طرز شگفت آوری عالی است. وزغ به ماریو می پیوندد، اما اکنون دو کلید نیز وجود دارد که باید در را باز کنید. و با دنیای دوبعدی دنج بازی و بازی کلاسیک علت و معلولی ماریو، میتواند برای بحثهای بسیار تلخ عالی باشد. اگر سعی کنید سه هدیه اختیاری ردیف شده در هر سطح را جمع آوری کنید، حتی مرگبارتر است.
به پایان کمپین کوتاه بیایید و متوجه خواهید شد که به هیچ وجه کوتاه نیست، حملات زمانی، سطوح پلاس و سطوح خبره پیش روی شما قرار دارند. این یک بسته خوب و یک توقف دلپذیر دیگر در خداحافظی طولانی سوئیچ است. هر چه بیشتر بازی می کردم، بیشتر قسمت هایی از خاطرات را از نسخه اصلی GBA که فکر می کردم گم کرده ام جمع آوری می کردم. آشنایی و لذت های فراموش شده: آیا اقامت در لاس وگاس این نیست؟