چهارشنبه, می 1, 2024
تکنولوژی

راه اندازی یک کسب و کار گیکی آسان نیست

کارول پینچفسکی نزدیک به 2000 مقاله درباره فرهنگ گیک ها برای رسانه هایی مانند Forbes.com، Playboy.com و Syfy.com نوشته است. در طول 20 سال گذشته، او شاهد تکامل داستان های فانتزی و علمی تخیلی از یک علاقه خاص به یک نیروی فرهنگی عظیم بوده است.

پینچفسکی در اپیزود 504 می‌گوید: «نقطه‌ای بود که من همه چیز را درباره فرهنگ گیک‌ها می‌دانستم، زیرا به چند حوزه محدود می‌شد. راهنمای گیک برای کهکشان پادکست. «اما اکنون چنان شیوعی وجود دارد که کمی طاقت‌فرسا است. من در واقع نمی توانم ادامه دهم. و این برای من ناراحت کننده است، اما همچنین فوق العاده هیجان انگیز است.”

به عنوان یک فریلنسر، پینچفسکی از نزدیک می‌داند که برای افراد علمی تخیلی چقدر سخت است که با انجام کاری که دوست دارند، زندگی کنند. او می‌گوید: «بازار نویسندگی گیک‌ها داغ است، اما آنقدر که من می‌خواهم سودآور نیست. «بنابراین اخیراً از مراجع گیک در نوشتن کسب‌وکار استفاده می‌کنم. من مقالاتی در مورد «دکتر هو و مدیریت تغییر» و مقالاتی با موضوع «امنیت و جنگ ستارگان: سرکش وانو من نوشتم:بازی تاج و تخت و مدیریت پروژه.’ اینجوری میتونم گیکی باشم و پرداخت شده.”

اولین کتاب پینچفسکی، هواداران خود را به پول تبدیل کنید، به گیک ها می آموزد که چگونه از سرگرمی خود درآمد کسب کنند بدون اینکه خشم سازندگان مورد علاقه خود را متحمل شوند. “من در نیویورک کامیک کان بودم، اتاق فروشنده را نگاه می کردم و می دیدم که ده ها هزار – اگر نه صدها هزار – دلار در هر ساعت دست به دست می شوند، و فکر کردم، “وای، این پتانسیل زیادی دارد.” نقض IP پینچفسکی می گوید ادامه دارد. “این واقعاً به من این ایده را داد که یک راهنما بنویسم تا مطمئن شوم مردم کاری را که دوست دارند انجام می دهند و در عین حال به قوانین مالکیت معنوی احترام می گذارند.”

برای این کتاب، پینچفسکی با ده‌ها نویسنده، هنرمند، بازیگران، سازمان‌دهندگان و مدیران همایش مصاحبه کرد. او می‌گوید بزرگ‌ترین سلاحی که هر گیک در زرادخانه‌اش دارد، جامعه حمایت‌کننده طرفدارانش است. او می گوید: «این ایده که یک مالک انحصاری وجود دارد که راه خود را به جهان باز می کند و مسیری را هموار می کند، کاملاً اشتباه است. “شما به کمک نیاز خواهید داشت و کمک دریافت خواهید کرد، زیرا شما توسط افراد، دوستان و جامعه احاطه شده اید و ما تمایل داریم به یکدیگر کمک کنیم.”

به مصاحبه کامل با کارول پینچفسکی در قسمت 504 گوش دهید راهنمای گیک برای کهکشان (در بالا). و برخی نکات برجسته از بحث زیر را بررسی کنید.

کارول پینچفسکی در مورد بزرگ شدن به عنوان یک گیک:

من در شهرستان برگن، نیوجرسی بزرگ شدم. باهوش بودم، کوتاه قد بودم، اصلاً ورزشکار نبودم. من عینک بزرگ می زدم – و وقتی می گویم عینک بزرگ، نمی توانستیم عینک جدید بخریم، بنابراین عینک مادرم را داشتم، بنابراین آنها واقعاً برای صورت من بزرگ بودند. مدام مسخره می‌شدم و مطمئناً کار را برای خودم آسان نمی‌کردم، اما من آن دختری بودم که همیشه وقتی سؤالی می‌شد دستم را بالا می‌بردم، چون همیشه جواب را می‌دانستم. مدرسه آنقدر برای من آسان بود که اساساً در آن خوابیدم. من با کسی تعامل نداشتم با نگاهی به گذشته، اگر کمی اعتماد به نفس بیشتری داشتم، سعی می‌کردم افراد دیگر را درگیر کنم و می‌گفتم: «هی، بیایید در مورد کتاب‌ها صحبت کنیم.» اما در عوض به نوعی در خودم ماندم و این باعث شد که هدف قرار بگیرم.

کارول پینچفسکی ادامه داد داستان های عجیب:

من دستیار تحریریه دارل شوایتزر و جورج سایترز بودم که تجربه‌ای بود. انواع پست های خنده دار به دست ما رسید… (در یک داستان) پیرزنی روی صندلی خود نشسته بود که ناگهان مردی بیرون می پرد و او را با چاقو می زند. پایان. پاکت را خواندم و آدرس برگشت را نشناختم. گفتم: “خب، خیلی عجیب است” و یکی گفت: “چرا؟” و من گفتم: “اوه، یک پسر فقط می پرد بیرون و مادرش را با چاقو می زند و من آدرس را نمی دانم.” و آن مرد گفت: “اوه بله، آن پسر. او یک زندانی است و هر هفته داستانی را ارائه می‌کند که در آن مردی به‌طور ناگهانی یک زن مسن‌تر، معمولاً مادرش را می‌کشد. گاهی دفاع است، گاهی سر بریدن، اما همیشه یک قتل وجود دارد و همیشه یک زن است.» و من گفتم: «نه تنها نامه رد را نمی نویسم، بلکه آن را عملی می کنم». شما نام روی نامه رد است، دارل.

کارول پینچفسکی در سفر:

(شوهرم) اهل انگلستان است، من اهل ایالات متحده هستم، و بنابراین ما در طول رابطه خود، این همه مایل خطوط هوایی را جمع آوری کردیم. بنابراین ما به اندازه کافی مایل خطوط هوایی برای پرواز به ژاپن در ماه عسل خود داشتیم. به زیارتگاهی در کیوتو رفتیم. شما باید ثروت خود را انتخاب کنید – یک چوب می گیرید و به مرد پشت پیشخوان می دهید و او برای شما ثروت پیدا می کند. ثروت من گفت که من شانس خوبی خواهم داشت، اما چیزهایی را از دست خواهم داد. و هنگامی که شانس پیتر رسید، گفته شد که او بسیار خوش شانس خواهد بود و چیزهای گم شده را پیدا می کند. مرد این را به ژاپنی خواند و شروع کرد به خندیدن و خندیدن. فکر می‌کنم ما روز او را نجات دادیم، زیرا به نظر می‌رسد که سرنوشت ما کاملاً به هم مرتبط بوده است.

کارول پینچفسکی در مورد مالکیت معنوی:

با کسی آشنا شدم که مجوز نوشتن RPG داشت و تجربه ای نداشت. او به اندازه کافی مهربان بود که به من اجازه داد از برنامه IP او (در کتاب) استفاده کنم. او به سادگی چیزی را نوشت که فکر می کرد شرکت دوست دارد ببیند، و سپس، پس از سال ها پیگیری، سرانجام شرکت گفت بله. این برای یک بازی ویدیویی به نام بود نخبه– این نسخه دهه 80 بود – و اکنون نسخه مدرن است نخبگان: خطرناک. و اینطوری موفق به گرفتن مجوز IP شد… یک نفر دیگر در نمایشگاه مجوز IP ثبت نام کرد. او نتوانست حتی یک جلسه داشته باشد، اما فقط به این دلیل که ثبت نام کرد، نامش در لیست سازندگان بود و شخصی او را پیدا کرد و اکنون او مجوز IP برای یک برنامه تلویزیونی آینده را دارد.


داستان های WIRED عالی تر

بازگشت به بالا. پرش به: ابتدای مقاله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *