رشد را فراموش کنید بهینه سازی برای انعطاف پذیری
فلمینگ معتقد بود که رشد دارای محدودیت های طبیعی است. همه چیز به بلوغ می رسد – بچه ها بالغ می شوند، نهال ها به درخت تبدیل می شوند، استارت آپ ها به شرکت های تمام عیار تبدیل می شوند – اما رشد فراتر از آن، به قول او، یک “آسیب شناسی” و یک “بیماری” است. او استدلال کرد که هر چه یک اقتصاد بزرگتر و مولدتر شود، منابع بیشتری باید برای حفظ زیرساخت های خود مصرف کند. پوشاندن لباس، تغذیه و محافظت از یک فرد کمتر و کمتر کارآمد می شود. او این را «پارادوکس تشدید» نامید: هرچه همه بیشتر تلاش کنند تا خط تولید ناخالص داخلی را بالا نگه دارند، همه باید سختتر تلاش کنند تا خط تولید ناخالص داخلی را بالا نگه دارند. فلمینگ معتقد بود که رشد ناگزیر به رشد زدایی و تشدید شدن به تشدید زدایی تبدیل می شود. اینها چیزهایی هستند که باید برای آنها آماده شد و برای آنها برنامه ریزی کرد، و راه دستیابی به این معیار گمشده است: انعطاف پذیری.
فلمینگ تعاریف متعددی از تاب آوری ارائه می دهد که کوتاه ترین آنها «توانایی یک سیستم برای مقابله با شوک ها» است. او دو نوع را توصیف میکند: تابآوری پیشگیرانه، که به شما کمک میکند تا وضعیت موجود را با وجود شوکها حفظ کنید، و انعطافپذیری الاستیک بازیابی، که به شما کمک میکند تا به سرعت خود را با وضعیت جدید پس از شوک سازگار کنید. فلمینگ استدلال می کند که رشد در انعطاف پذیری به شما کمک نمی کند. فقط جامعه این کار را انجام خواهد داد. او تأکید زیادی بر «اقتصاد غیررسمی» دارد – به کریگ لیست فکر کنید و چیزی را خریداری نکنید، نه آمازون. مردم به مردم کمک می کنند.
بنابراین در قلب ریاکارانهام شروع به تصور یک پلتفرم تحلیلی کردم که تابآوری را از این طریق اندازهگیری میکرد. وقتی رشد افزایش یافت، اعلانهایی به تلفن شما ارسال شد: یواشش کن! دست از فروش بردارید! به جای فروش، روابط ایجاد شده، مبادلات انجام شده، محصولات قرض گرفته شده و استفاده مجدد اندازه گیری می شود. این نشان دهنده انواع فعالیت های غیرمعامله ای است که یک شرکت را انعطاف پذیر می کند: آیا تیم فروش به اندازه کافی یوگا انجام می دهد؟ آیا سگ های اداری به اندازه کافی حیوانات خانگی دریافت می کنند؟ در جلسه تجزیه و تحلیل، ما سؤالاتی از این قبیل پرسیدیم: «آیا محصول به اندازه کافی برای همه ارزان است؟» من حتی سعی کردم یک قیف انعطافپذیری را ترسیم کنم که در آن شیرهای که به پایین میچکد، افرادی است که همسایگان خود را چک میکنند. تمرین جالبی بود، اما چیزی که من در نهایت تصور کردم اساساً نرم افزار منابع انسانی برای Burning Man بود که، خوب، مطمئن نیستم که من هم میخواهم در آن زندگی کنم. اگر قیف ارتجاعی خوبی پیدا کردید به من اطلاع دهید. چنین محصولی در بازار عملکرد بسیار ضعیفی خواهد داشت (با فرض اینکه حتی بتوان آن را اندازه گیری کرد).
مشکل اساسی این است که چیزهایی که انعطافپذیری ایجاد میکنند، هرگز در تحلیلها ظاهر نمیشوند. فرض کنید در حال ساخت یک برنامه چت هستید. اگر مردم بیشتر در برنامه شما چت کنند، این چیز خوبی است، درست است؟ این جامعه است! اما از منظر انعطافپذیری، عدد واقعاً خوب این است که هر چند وقت یکبار از برنامه خارج میشوند و شخصاً برای بحث در مورد موضوعات ملاقات میکنند. زیرا این باعث میشود که شخصی با لازانیا به خانه بیاید در حالی که شخص دیگری مبتلا به کووید است، یا کسی یک گیتار آکوستیک قدیمی را از اتاق زیر شیروانی در ازای، نمیدانم، کندوی عسل به بچه بدهد. کل زمین چیزها شما میدانید چگونه کار میکند.
همه این راه رفتن تا حدودی احساس گناه مرا به ساده ترین پاسخ سوق داد: من نمی توانم انعطاف پذیری را اندازه بگیرم. منظورم این است که مطمئناً میتوانم تعداد زیادی آمار مبهم و انتزاعی ارسال کنم و اظهاراتی داشته باشم. خدا می داند که من بارها این کار را کرده ام. اما در واقع هیچ معیاری وجود ندارد که بتواند این را نشان دهد. این بدان معنی است که من باید مؤدبانه با غریبه ها در مورد مشکلاتی که آنها سعی در حل آنها دارند صحبت کنم.
من از این نتیجه گیری متنفرم من می خواهم محتوا را توزیع کنم و ببینم خطوط چگونه حرکت می کنند و صحبت های کوچک را متوقف می کنند. من نمودارهای لعنتی ام را می خواهم. به همین دلیل است که من فناوری را دوست دارم. معیارها، سرعت پردازنده، اندازه دیسک، پهنای باند، کاربران، انتشار نقاط، درآمد. من آن را دوست دارم زمانی که تعداد افزایش می یابد. تصور دنیایی که در آن چنین نیست تقریبا غیرممکن است. یا بهتر است بگوییم: قبلاً همینطور بود.
این مقاله در شماره نوامبر 2023 ظاهر می شود. اکنون مشترک شوید.