چرا برای بازی Undertale اینقدر صبر کردم؟ – مخرب
اوه، حالا فهمیدم چرا مردم سر این موضوع دیوانه شدند
آیا تا به حال آنقدر ترسیده اید که یک بازی ویدیویی انجام دهید؟ فکر میکنم به اندازهای بالغ هستم که بگویم در موارد متعددی آنجا بودهام. معمولاً با یک عنوان ترسناک بقا است. من عاشق داستان این بازیها هستم، اما وقتی صحبت از وحشت واقعی به میان میآید، یک بزدل بزرگ هستم. برای اینکه به شما ایده بدهم که چقدر راحت می ترسم، تقریباً موفق شدم رفت خانه. مطمئن هستم که بازیها و داستانهای بسیار خوبی وجود دارند که در طول سالها از دست دادهام، زیرا انتظار ترس از پرش و عصبانیت محض باعث شد که نتوانم واقعاً آن را امتحان کنم.
Undertale عنوان دیگری بود که مرا ترساند. البته نه به خاطر محتوا. قبل از انتشار می دانستم که این یک نقش آفرینی است که از امثال آن الهام گرفته شده است زمینی و Moon: Remix RPG Adventure، که هر دو درست بالای کوچه من هستند. اما هر بار که به احتمال قرار دادن بازی در سوییچ نزدیک شدم، افرادی بودند که دلیلی برای عدم استفاده از آن به من دادند. یعنی پایگاه هواداران.
ما به خوبی از نقطه ای که در آن قرار دارد گذشته ایم Undertale در مرکز شهرت بازی قرار داشت، اما در اوج محبوبیت، برخی از طرفداران آنلاین وسواس خود را نسبت به آن بسیار دور کردند. جستجوی گذرا در گوگل برای “Undertale فنهای سمی» مقالات و ویدیوهای متنوعی را در مورد این موضوع ارائه خواهد کرد. به من هشدار داده شده است که نباید در مورد بازی در توییتر صحبت کنم، مگر اینکه یک بازی صلح طلبانه انجام دهم، مبادا خشم غریبه ها را با اتصال به اینترنت و زمان زیادی که در دست آنهاست، متحمل شوم.
در گذشته، باید متوجه می شدم که هیچ کس به حساب توییتر من اهمیت نمی دهد و به هر حال باید این کار را می کردم. اما در آن زمان، این برای من کافی بود تا هرگز کپی سوئیچ خود را باز نکنم. از آن زمان روی قفسه من نشسته است، گرد و غبار جمع می کند و امیدوارم ارزش فروش مجدد قابل احترامی در eBay داشته باشد. با گذشت سالها و کم شدن اشتیاق برای بازی، خارش بازی در من باقی ماند. دیدن سانس در آن ظاهر می شود برادران را شکست دهید فقط به این آرزو اضافه شد اما بعد از گذشتن از آن بود ماه پارسال وقتی فهمیدم که به اندازه کافی صبر کرده ام. من با خودم پیمان بستم که بازی را در طول سال و زمانی که اضافه شد بازی کنم Xbox Game Pass در ماه مارسمی دانستم زمان آن فرا رسیده است.
اگه نمیدونی چیه Undertale رک و پوست کنده این است که خواندن را متوقف کنید و فقط آن را پخش کنید. این تنها هفت ساعت طول می کشد، و چگونه با قله های دوقلو، بهتر است با کمترین دانش ممکن وارد شوید. اگر در حال خواندن لید من هستید و نگران این هستید که ممکن است بازی را اشتباه انجام دهید، اینطور نباشید. برای شروع، اگر مشکلی ایجاد کردید، همیشه می توانید فایل ذخیره شده خود را حذف کنید. اما مهمتر از آن، تنها با دنبال کردن دستورالعمل ها می توانید به راحتی بهترین پایان ممکن را بدست آورید.
RPG ها سابقه طولانی در وادار کردن بازیکنان به پرش از حلقه های شعله ور دارند تا بخواهند بهترین پایان داستان های خود را ببینند، بنابراین فقدان برخی از الزامات کلیدی در اینجا کمی تعجب آور بود. اما هر چه بیشتر به زیرزمینی میرفتم، بیشتر متوجه میشدم که هیچ فایدهای برای پنهان کردن چنین نتیجهگیری در پشت کارهای پوچ وجود ندارد. زیرا Undertale همه چیز در مورد یک چیز است: گوش دادن. وقتی هیولاها دشمن شما هستند به حرف هیولاها گوش می دهید و وقتی دوست شما هستند به آنها گوش می دهید.
به دل گرفتن سخنان او می تواند مشکلات او را حل کند و در نهایت شما را به نتیجه مطلوب این داستان برساند. پنهان کردن بهترین پایان پشت یک لحن کلکسیونی مضحک برای بازیای که به بازیکنان برای گوش دادن پاداش میدهد، منطقی نیست.
من می گویم اگر قبلا این را بازی کرده بودم ماه، این ایده که با هیولاها طوری رفتار کنم که انگار دشمن شما نیستند، شاید بیشتر روی من تأثیر بگذارد. این هنوز چیزی شبیه به یک ایده انقلابی در صنعتی است که همیشه به راههای بزرگتر و خونینتر برای سرکوب مخالفان فکر میکند، اما آنطور که میتوانست تازه نبود. با این حال، به دلیل موضوعاتی که در بازی وجود دارد، این تجربه همچنان روی من تأثیر گذاشت. مهربانی، قاطعیت و عدم خشونت همگی رایج هستند، اما این طور است Undertaleپیام شجاعت او شاید طنین انداز ترین باشد و هیچ جا بهتر از دکتر این موضوع را نشان نمی دهد. آلفیس.
همه شخصیتهای اصلی که با آنها روبرو میشوید به نوعی شجاعت نیاز دارند تا بتوانید به این پایان واقعی برسید، مانند شجاعت رها کردن یا شجاعت پذیرش شکست. برای دکتر آلفیس، دانشمند سلطنتی روان رنجور زیرزمینی، داشتن شهامت خود بودن برای بسیاری از مردم بسیار سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد. بهعنوان کسی که در تمام طول زندگیاش یک توپ ریسمان بزرگ از شک به خود بوده است، داستان او طوری با من صحبت میکرد که انگار توبی فاکس مخفیانه زندگی من را زیر نظر گرفته است، گویی من سوژه هستم. نمایش ترومن. مطمئناً، اشتباهات گذشته من عواقب گستردهای مانند اشتباهات او را ندارد، اما همچنان مانند جوی چستنات در Nathan’s Famous مرا میخورند.
من فکر می کنم این یکی از موارد است Undertale بهتر از بازی هایی است که از آن الهام گرفته اند. ساکنان ماه اکثراً فقط شخصیت های حواس پرت بودند تا شما را بخندانند، اما هیولاهای زیرزمینی مانند افراد مشهور هستند ما هفتگی – آنها هم مثل ما هستند. آنها ممکن است متفاوت به نظر برسند و غذای مشکوک بخورند، اما وقتی یک قدم به عقب بر میدارید، به راحتی میتوانید متوجه شوید که این هیولاها تفاوتی با انسانها ندارند، و پسر این است که درسی که بسیاری از مردم در این دنیا میتوانند همین الان از آن استفاده کنند.
مطمئنا یکی از لذت بخش ترین جنبه های بازی Undertale این واقعیت است که وقتی کنترلر را کنار می گذارید سعی می کند شما را به فرد بهتری تبدیل کند. شما واقعاً چیز زیادی در این صنعت به دست نمی آورید، بنابراین مهم است که یک عنوان دارای این همه اخلاق باشد. از طریق آن بازی کنید و در مورد قدرت عشق، اهمیت فرصت دادن به مردم و این واقعیت که انجام کار درست همیشه آسان نیست، یاد خواهید گرفت. در واقع، اگر مرگهای نابههنجار زیاد من نشانهای باشد، گاهی اوقات میتواند کاملاً دشوار باشد.
در حالی که انجام کار درست ممکن است آسان نباشد، مطمئناً پاداش دارد و Undertale کار بزرگی برای نشان دادن پیامدهای مثبت راههای صلحآمیز به بازیکنان انجام میدهد. همانقدر که از بازی برای ارائه علت و معلولی بصری اعمالشان به بازیکنان قدردانی میکنم، فکر میکنم موردی وجود دارد که میتواند بیش از حد از فضیلت بازیکن بگیرد.
در اوایل ماجراجویی خود، زمانی که بیشتر بازیکنان هنوز در حال جهتگیری هستند، به طور تصادفی با فروش پختی مواجه میشوید که توسط عنکبوتها برای عنکبوتها اجرا میشود. شما این امکان را دارید که هر کدام از کالاها را بخرید، اما زمانی که برای اولین بار به فروش پخت رسیدید، احتمالاً پول کافی برای هر دو ندارید. این در اولین تلاش من برای شکست دادن بازی اتفاق افتاد. بدون پول کافی من به تازگی حرکت کردم. من زمانی که پول کافی داشتم برنگشتم و مطمئناً در بازیهایی که نباید در آن آسیاب میکردم، برای پول درآورم. همچنین، این فقط یک فروشگاه اقلام است. بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
چند ساعت بعد جواب این سوال را گرفتم. در اعماق بخش Hotland زیرزمینی، با دومین فروش کیک عنکبوتی مواجه خواهید شد، که هر دوی آنها احتمالاً بیش از آنچه در کیف پول خود دارید، هستند. یک پرش، پرش و یک پرش بعد از آن شما را به غار عنکبوت، خانه عنکبوتی Muffet می برد. اگرچه او از نظر فنی یک مینی رئیس است، اما بدون شک سخت ترین حریفی است که من با آن روبرو شده ام. Undertale.
من تعداد دفعاتی را که در تلاش برای نجات او در اولین بازی خود از بازی مرده ام از دست داده ام. شما باید او را از 17 دور دشواری فزاینده بدون تسلیم شدن در برابر وسوسه کوبیدن سرش با یک ماهیتابه سوخته عبور دهید. در نهایت مجبور شدم تسلیم شوم، فایل ذخیره شده خود را حذف کنم و از نو شروع کنم، این بار تا مطمئن شوم که از اولین فروش بیک چیزی خریدم. زیرا اگر این کار را انجام دهید، به کلی از این دعوا اجتناب می کنید.
ناامید کننده است که بدانید در این بازی می توانید همه چیز را به درستی انجام دهید – به جای کشتن هیولاها به آنها کمک کنید، به عقب برگردید و با دشمنان احتمالی خود دوست شوید – و همچنان با یک مبارزه بسیار دشوار روبرو شوید فقط به این دلیل که فرصت خود را از دست داده اید ساعت ها زودتر یک کیک عنکبوتی بخرید. در منطقه ای که پس از ترک نمی توانید به آن بازگردید. من کاملاً می توانم درک کنم که چرا مردم اولین بار پایان خنثی دارند زیرا می خواستم آن عنکبوت لعنتی را بعد از ده ها مرگ بکشم. در پایان روز، فروش کیک عنکبوتی به بازیکنان نشان می دهد که هر چیز کوچک مهم است و شما باید همیشه از آسیب پذیرترین افراد در میان ما حمایت کنید. اما مطمئناً راه بهتری برای انتقال این پیام وجود دارد تا اینکه خود را در معرض این برخورد آزاردهنده قرار دهیم.
خوشبختانه، به محض اینکه از Muffet عبور کردید، دویدن آرام آرام اجرا می شود. پس از بازگشت به این نقطه، تنها چند ساعت دیگر باقی مانده بود که به نبرد نهایی نفس گیر و پایان True Pacifist رسیدم. و باید بگویم، حتی در این راه اندازی مجدد، من از این بازی غافلگیر شدم. خوب شروع کرد و بعد بهتر و بهتر شد تا اینکه در هر لحظه ذهنم را به خود مشغول کرد. Undertale یک بازی بی عیب و نقص و به راحتی یکی از بهترین ماجراجویی هایی است که من تا به حال بخشی از آن بوده ام. این نوعی تجربه است که باعث می شود من بخواهم بازی خودم را بسازم، حتی اگر می دانم این کار را خواهم کرد هرگز به وقوع پیوستن.
در واقع، اکنون که آن را تا آخر تماشا کردم، بسیار خوشحالم که منتظر ماندم تا آن را بازی کنم. اگر پنج سال پیش شروع کرده بودم، قطعاً همان تأثیر امروز را روی من می گذاشت. فقط همین خوبه اما اگر آن زمان آن را بازی می کردم، احتمالاً به فرهنگ پیرامون آن کشیده می شدم. من میتوانستم در انجمنها و بخشهای نظرات با اعضای سمیتر طرفداران بحث میکردم و این منجر به عصبانیت من از بازی میشد. بنابراین من فقط خوشحالم که می توانم از تمام درام ها صرف نظر کنم و لذت ببرم Undertale برای شاهکاری که هست و بعد از شکست دادن آن، نمی توانم برای بازی صبر کنم رون دلتا…
… در سال 2027