Dragon’s Dogma می خواهد شما را غافلگیر کند – حتی اگر به معنای اول تمام کردن باشد
در ارزش اسمی، نمرات نقد و دریافت متاکریتیک برای Dragon’s Dogma بسیار مثبت به نظر می رسد. با توجه به گفتمان بی پایان رتبه بندی داوران و بازیکنان، Dragon’s Dogma یک ناهنجاری عجیب به نظر می رسد. این یک بازی است که همه قبول دارند که از 10 نمره 8 را می گیرد.
این ممکن است شما را به این باور برساند که Dragon’s Dogma یک بازی است که همه آن را دوست خواهند داشت. با این حال، در واقعیت، من تمایلی به توصیه آن به کسی بدون اشاره به کاستیهای آن ندارم – زیرا این کاستیها تقریباً بخشی جداییناپذیر از لذت Dragon’s Dogma از بازی هستند. هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد، جایگاه فرقه و پیروان وفاداری که Dragon’s Dogma به دست آورده است، به لطف نقص و نقاط قوت آن است. این نمایشنامه برای کسانی نیست که اولین بار «دگمای اژدها» را دوست داشتند، یا برای افرادی که پنج بار آن را بازی کردهاند و از دنباله آن ناامید هستند. این برای کسانی از شماست که به Dragon’s Dogma ضربه زدند و نیمه راه را رها کردند.
بازی Dragon’s Dogma که در ابتدا در سال 2012 منتشر شد، بلافاصله به خاطر گیم پلی رضایت بخش و سریع هک اند اسلش و همچنین سیستم شگفت آور عمیق مبتنی بر هوش مصنوعی “پیون” خود مورد تحسین قرار گرفت. داستان آغازین به معنای واقعی کلمه بازیکنان را به چالش می کشد تا قلب خود را از یک اژدهای شکسپیر بدزدند – یک فرض جالب که متاسفانه جای خود را به یک خط داستانی کمی فراموش شده و پف کرده می دهد تا اینکه داستان در نهایت دوباره به پایان تبدیل می شود.
این منحنی زنگ روایی به طرز عجیبی نمایانگر بزرگترین مشکل Dragon’s Dogma است: عمل میانی آن. پس از یک افتتاحیه سرگرم کننده، بازیکنان وارد دنیای باز می شوند و دلایل زیادی برای رها کردن سریع Dragon’s Dogma کشف می کنند. یک نقشه بزرگ اما کم جمعیت. عقب نشینی مداوم در یک دنیای خالی همراه با یک سیستم سفر سریع محدود. انواع دشمن که اغلب بازیافت می شوند، از جمله باس هایی که تنها چند ساعت پس از نبردهای طولانی دوباره ظاهر می شوند. ماموریت هایی با شرایط نامشخص که در صورت عدم تحقق آنها، یا ماموریت را دو برابر دشوارتر می کند و یا به کلی با شکست مواجه می شود. اینها همه پرچم های قرمزی هستند که به تنهایی به هر کسی هشدار می دهند که دور بماند.
همه این مسائل بلافاصله با هم ظاهر می شوند، مدتی بعد از اینکه شخصیت خود را خلق کردید و ماجراجویی خود را شروع کردید. پس از چند ساعت آموزش واقعاً سرگرم کننده، خط جستجوی اصلی شما را به Gran Soren، پایتخت Gransys و بزرگترین شهر بازی می برد. متأسفانه، در این مرحله است که به نظر می رسد اکثر بازیکنان از Dragon’s Dogma دست کشیدند، و به راحتی می توان دلیل آن را فهمید.
در حالی که Dragon’s Dogma برخی از راهنماییها را در قالب یک خط جستجوی اصلی برای دنبال کردن ارائه میدهد، پس از رسیدن به Gran Soren آزادانه به کاوش کامل Gransys بپردازید. در این مرحله، متوجه میشوید که دنیای باز عمدتاً بیثمر است، مگر برای برخی از برخوردهای بسیار دشوار دشمن. این ممکن است برای برخی از بازیهای RPG استاندارد به نظر برسد، اما تفاوت اینجا در این است که چقدر زمان میتوانید با Dragon’s Dogma تلف کنید. پرسه زدن آهسته در سراسر نقشه، همراه با سیستم محدود کننده سفر سریع، شما را مجبور می کند که بیشتر وقت خود را صرف پیاده روی از نقطه ای به نقطه دیگر کنید، با فعالیت اندکی در این بین تا شما را سرگرم کند.
این ممکن است هنوز به نظر براق ترین گذشته نگر به نظر نرسد، اما مهم است که به شما در مورد آنچه انتظار دارید هشدار دهیم. Dragon’s Dogma نمونه نادری از بازیهایی است که توصیه میکنم در صورتی که دیگر سرگرم نمیشوید، فعالانه سعی کنید آن را خراب کنید. زیرا بدون دانش قبلی از نحوه عملکرد مکانیک های خاص، ممکن است هرگز نتوانید به اندازه کافی در بازی کاوش کنید تا بفهمید که با این اتلاف وقت وقیحانه به چه چیزی می پردازد.
اولین صعود بزرگ از Gran Soren به هدف جستجوی بعدی شما یک کار خسته کننده و روشمند است. کل مهمانی شما سطح پایینی دارد، به مهم ترین توانایی های کلاس انتخابی خود دسترسی ندارید و – احتمالاً بدون اطلاع شما – روز به زودی به شب تبدیل می شود و به دلیل وجود دشمنان قوی تر، بازی را دشوارتر می کند. خوب یا بد، این یک درس طولانی در مورد اینکه دقیقاً چگونه باید دنیای Gransys را طی کنید است. زمان و تلاشی که برای دستیابی به هدف جستجوی خود صرف می کنید، باید به شما نشان دهد که چگونه به شیوه خاص خود در بازی تسلط داشته باشید. با بالا رفتن سطح و قویتر شدن، آیتمها را ذخیره کنید، و نقاط خاصی را روی نقشه برای استراحت پیدا کنید تا بتوانید از دعوا در شب اجتناب کنید، سرگردانی مکرر در سراسر نقشه آسانتر و سریعتر میشود.


این ذهنیت آرام نشان دادن-نگو در طراحی بازی نه تنها برای کاوش، بلکه تقریباً در هر جنبه ای از گیم پلی Dragon’s Dogma صدق می کند. قد و وزن کاراکتر تأثیر زیادی بر آمار شما دارد. شخصیتهای اجارهای میتوانند دیوار چهارم را بشکنند و به شما نکاتی درباره هیولاها و مأموریتهایی بدهند که با خالق اصلی خود یا سایر بازیکنان انجام دادهاند. حتی یک مکانیک عاشقانه پنهان وجود دارد که تقریباً برای هر NPC اعمال می شود. Dragon’s Dogma قطعاً نمیخواهد چیزی در مورد این مکانیکها به شما بگوید، زیرا قصد دارد برای یافتن نحوه عملکرد آنها شگفتزده شود. در حالی که این رویکرد جسورانه میتواند اولین بازی شما را جالبتر کند، میتواند آن را نیز خستهکنندهتر کند، بنابراین رفتن به دومین بازی با آن همه دانش و باز کردن کامل بازی میتواند به طرز بیسابقهای سرگرمکننده باشد.
هر بازی که ساعت ها طول می کشد تا به “قسمت خوب” برسد، طبق اکثر استانداردها شکست خورده است. با این وجود، ارزش بازی Dragon’s Dogma را نه فقط به خاطر آن، بلکه به خاطر آن دارد. این یک بازی است که می خواهد شما را غافلگیر کند، مهم نیست که در وهله اول چقدر زمان برای آن فدا کنید. اگر هرگز Dragon’s Dogma را بازی نکردهاید، من همچنان توصیه میکنم کاملاً نابینا باشید و سعی کنید این رازها را خودتان یاد بگیرید – با این هشدار اضافه که ممکن است مجبور شوید اتلاف وقت تنبیهی را برای انجام این کار تحمل کنید. اما اگر تا به حال سعی کرده اید این بازی را دوست نداشته باشید، توصیه من به شما ساده است: تقلب کنید. کتاب های راهنما را بررسی کنید. حداقل/حداکثر شخصیت شما هر مکانیزم مخفی را با مطالعه آنلاین آن قبل از کشف آن در بازی کشف کنید. در حالی که بدون شک هنوز بهترین راه برای استفاده از Dragon’s Dogma این است که بازی را همانطور که قصد توسعه دهندگان داشته اند تجربه کنید. با این حال، در اینجا یک بازی فوقالعاده سرگرمکننده، منحصر به فرد و یکی از هیجانانگیزترین باس فایتهای دهه گذشته وجود دارد. همه سزاوار فرصتی برای لذت بردن از این هستند، و اگر این به معنای نگاه کردن به پشت صحنه به جای یادگیری صبورانه درس های بازی است، پس به سمت دیگری نگاه کنید.
تنظیمات کوکی را مدیریت کنید